شرک | شرک چیزی فراتر از یک فیلم است. به هر حال به قول خود شرک پیازها لایه دار هستند. در این مطلب قصد داریم به ۲۵ فکت جذاب درباره ی این فیلم بپردازیم که قطعاً هر طرفداری را هیجان زده می‌کنند.

شرک

 

شرک

فیلم شرک با یک اقتباس جالب از افسانه های شاه پریان به یکی از سورپرایزهای بزرگ سال ۲۰۰۱ تبدیل شد. اگر شما در آن زمان یک بچه بودید قطعاً مجذوب ماجراهای یک دیو و یک الاغ برای آزاد کردن یک پرنسس برای لُرد فارکواد می‌شدید. همچنین اگر شما یک فرد بالغ بودید، قطعاً از داستان جالب و جوک های بامزه ی این فیلم لذت می بردید.

داستان این فیلم به طرز ویژه ای از یک کتاب مصّور کودکان با نام شرک برگرفته شده است. این کتاب توسط ویلیام استیگ نوشته شده است اما نویسندگان فیلم یک سری تغییرات را در آن اعمال کردند.

این فیلم نه تنها به یک بلاک باستر پر فروش تبدیل شد، بلکه برای کمپانی DreamWorks نیز اسم و رسم خوبی درست کرد. پس از موفقیت فیلم شرک، شرکت DreamWorks ترغیب شد تا فرنچایزهای بزرگ دیگری نظیر ماداگاسکار و پاندای کونگ فو کار را بسازد.

اما شرک واقعاً نسبت به سایر فیلم های کودکان در آن زمان متفاوت بود. شاید در نگاه اول تصور نکنید که داستان عاشق شدن یک دیو ترسناک و چندش آور و پرنسس خیلی برای مخاطبان جذاب باشد، اما در واقع این داستان به شدت جذاب بود. این فیلم پیام های مهمی را برای بچه ها داشت و باعث شد که ما به این موضوع پِی ببریم که در نگاه اول نباید دیگران را قضاوت کنیم.

بنابراین اگر شرک در دوران کودکی فیلم مورد علاقه ی شما بوده است، قطعاً از خواندن این ۲۵ فکت جذاب درباره ی این فیلم لذت خواهید برد.

 

۲۵. کانسپت اورجینال شرک

شرک

در طی ساخت یک فیلم انیمیشنی، زمان زیادی طول می‌کشد تا یک یا چند آرتیست بتوانند طرح های مفهومی خود از کاراکترهای فیلم را بسازند. معمولاً هر آرتیست کانسپت خودش را به تیم ارائه می‌کند و در نهایت طرحی که نزدیکی بیشتری با کاراکتر داشته باشد برای فیلم انتخاب میشود. همین اتفاق برای فیلم شرک نیز رخ داد.

در واقع چهار آرتیست برای طراحی کاراکترهای این فیلم حضور داشتند و هر کدام از آنها یک طرح مفهومی از شرک را ارائه داد. یکی از این آرتیست ها بَری ای جکسون نام داشت و طرح مفهومی او با شرکی که ما اکنون می‌شناسیم تفاوت بسیار زیادی داشت.

کانسپت او به مراتب ترسناک تر و چندش آور تر از چیزی بود که در کتاب اورجینال وجود داشت، ورژن شرک در فیلم ها که دیگر جای خود را دارند.

درست است که شرک در فیلم ها هم ترسناک بود و شبیه انسان ها نبود، اما حداقل کمی بامزه بود و کودکان می‌توانستند با این موجود ارتباط برقرار کنند. از طرفی شرک یک سری اخلاق های انسانی هم داشت.

در نهایت تیم طراحی سراغ یک طرح مفهومی دیگر رفتند، اما کانسپت جکسون در نوع خود به واقع شگفت انگیز بود.

 

۲۴. رفرنس های هُنری

شرک
یک صحنه در فیلم شرک وجود داشت که ما بالاخره با وجه دیگر کاراکتر شرک آشنا شدیم و این اتفاق به لطف خود شرک رخ داد.

این صحنه مربوط به جایی است که شرک و خرِ برای انجام مأموریت فارکواد در راه هستند تا موجودات افسانه ای را از مُردابش خارج کنند.

شرک به خرِ توضیح می‌دهد که “دیوها شبیه به پیازها هستند.”

این جمله باعث میشود که خرِ به فکر بیفتد تا معنی این جمله را بفهمد.

پس از حدس های متعدد شرک بالاخره به خرِ میگوید که منظورش “لایه” بوده است. شرک میگوید پیازها لایه دارند. دیوها لایه دارند. متوجهی؟ ما شبیه به هم هستیم. این یعنی انسان ها موجودات پیچیده ای هستند و نباید آنها را صرفاً از روی ظاهر قضاوت کنیم.

این جمله بسیار عمیق بود، به خصوص برای شرک، اما بعداً مشخص شد که یک تئاتر منبع الهام نویسندگان برای این جمله بوده است. نام این تئاتر “پییر جینت از نروژ” بود و هنریک ایبسن آن را نوشته بود. در این تئاتر برای اولین بار به لایه های متعدد و پیچیده ی یک شخص اشاره شد، درست مانند لایه های پیاز.

این رفرنس برای یک فیلم کودکان به شدت هُنری است.

 

۲۳. نقش مورد علاقه ی اِدی مورفی

شرک
هر بازیگری در کارنامه ی هنری اش یک نقش و یا یک اثر هنری مورد علاقه دارد که در آن حضور داشته است. این موضوع برای اِدی مورفی هم صدق میکند که صداپیشگی الاغ دوست داشتنی فیلم شرک را بر عهده داشت.

حال نکته ی جالب این است که خود مورفی معتقد است که این بهترین نقشی است که تاکنون به ایفای آن پرداخته است. این یعنی از نظر آقای مورفی نقش خرِ در فیلم شرک بهتر از نقش های مهمی نظیر کارآگاه الکس فولی در پلیس بورلی هیلز، شاهزاده آکین در رفتن به آمریکا و بسیاری از نقش هایی که در برنامه ی محبوب Saturday Night Lives بوده است.

البته این مسئله کاملاً قابل درک است. خرِ نه تنها یکی از بامزه ترین کاراکترهای انیمیشن شرک بود، بلکه می‌توانیم بگوییم که این کاراکتر توانسته بود که تمام مخاطبان را به خودش مجذوب کند.

همچنین مورفی گفته است که همه او را بابت صداگذاری این کاراکتر خواهند شناخت. او حتی به شوخی گفته است که پس از مرگش عکس خرِ را بر روی سنگ قبرش می‌گذارند.

 

۲۲. ستاره ای متولد شده است

شرک
تمام افرادی که سرگرم کننده هستند قطعاً می‌دانند که دریافت یک ستاره در خیابان ستاره های هالیوود چه افتخاری است. افراد مشهور زیادی ستاره ی خود را در این خیابان دریافت کرده اند و این به واقع دستاورد بزرگی است. علاوه بر اینکه شما ستاره ی خود را دریافت می‌کنید، دوستانتان در این مراسم راجع به شما سخنرانی می‌کنند که این هم در نوع خودش جالب است.

کاراکتر شرک نیز در سال ۲۰۱۰ این ستاره را دریافت کرده است. بله، همان شرکی که در فیلم ها دیده ایم ستاره ی خودش را در خیابان ستاره های هالیوود دریافت کرده است.

این دستاورد می‌تواند برای هر شخص حقیقی ای به شدت جذاب باشد چه برسد که به این که یک کاراکتر انیمیشنی آن را دریافت کند. مایک مایرز نیز در آنجا حضور داشت تا به این کاراکتر دوست داشتنی ارزش بگذارد.

او برای کاراکتر خودش یک سخنرانی ارائه کرد و یک شرک نیز در آنجا حضور داشت تا سخنرانی را بشنود و از مراسم لذت ببرد.

اگر یک کاراکتر خیالی لیاقت دریافت این ستاره را داشته‌ باشد، آن کاراکتر قطعاً شرک است.

 

۲۱. شباهت خرِ به اِیرون

شرک
ما پیش تر درباره ی پروسه ی پیچیده ی ساخت فیلم ها صحبت کرده ایم. جزئیات زیادی وجود دارند که شاید در ابتدا کم اهمیت به نظر برسند، اما به واقع میتوانند تأثیرات بسیار چشمگیری را در فیلم ایجاد کنند.

به همین دلیل است که طراحی کاراکترها باید به شدت دقیق باشد، وگرنه شما نتایج دلخواهتان را دریافت نخواهید کرد.

در مراحل اولیه و ترسیم انیمیشن، چندین تصویر از یک کاراکتر کشیده میشود و در نهایت یکی از آنها انتخاب میشود. همین مورد برای خرِ نیز صدق میکند. البته سازندگان گفته اند که طراحی این کاراکتر به شدت آسان بوده است.

دلیل آسان بودن طراحی این کاراکتر این بود که پیش از آن هیچ الاغ سخنگویی نداشتیم که خرِ به آن شباهت داشته باشد، بنابراین دست طراحان در طراحی این کاراکتر کاملاً باز بوده است.

طرح های اولیه ی این کاراکتر شباهت بسیار زیادی به کاراکتر اِیرون در کارتون Pooh داشته است. البته همانطور که می‌دانید در مدل نهایی شاهد تفاوت‌های بیشتری بین این دو الاغ بودیم، اما دانستن این اطلاعات خالی از لطف نیست. به شخصه طراحی نهایی خرِ را به طراحی اِیرون پیر ترجیح می‌دهم.

 

۲۰. علاقه به شرک در اینترنت

شرک
برای افرادی که در اوایل دهه ی ۲۰۰۰ میلادی به تماشای فیلم شرک نشستند، این کاراکتر به محبوب ترین کاراکتر در فیلم های مورد علاقه شان تبدیل شد. او یک دیو چندش آورِ بامزه و دوست داشتنی بود که فقط می‌خواست توسط دیگران پذیرفته شود.

اما اکنون به لطف اینترنت، زندگی او کاملاً متحول شده است.

به نظر میرسد که اینترنت به طرز ناجوری شیفته ی این دیو شده است.

همه چیز از سال ۲۰۰۹ شروع شد که صفحه ی رسمی این فیلم در فیسبوک ایجاد شد. پس از این اتفاق شاهد تصاویر فانتزی بی شماری بودیم که درباره ی این دیو منتشر شدند و اکثر آنها به واقع نگران کننده و چندش آور بودند.

من وارد جزئیات این تصاویر نمی‌شوم ولی حتی از دیدگاه بزرگسالان نیز برخی از آن تصاویر به شدت حال به هم زن بودند.

 

۱۹. ناجیِ شرکت دریم ورکز

شرک
این اتفاق بسیار بزرگی است که یک فیلم بتواند به تنهایی یک کمپانی را از ورشکستگی نجات بدهد. اهمیت این اتفاق وقتی بیشتر می‌شود که این فیلم در واقع یک داستان افسانه ای برای بچه ها باشد.

فیلم شرک در سال ۲۰۰۱ اکران شد و به یک موفقیت عظیم در باکس آفیس رسید. فروش بین المللی این فیلم در مجموع به ۵۰۰ میلیون دلار رسید. این فیلم در نهایت به یک فرنچایز بزرگ تبدیل شد و پول بسیار زیادی را برای شرکت تولید کننده اش به ارمغان آورد.

خلاصه اینکه این فیلم توانست شرکت DreamWorks را از ورشکستگی نجات بدهد. همچنین این فیلم باعث شد که شرکت DreamWorks به فکر ساخت فیلم های فوق العاده ای نظیر پاندای کونگ فو کار، ماداگاسکار و چگونه اژدهای خود را تربیت کنید بیفتد. شرک باعث شد که مردم برای دیدن آثار جدید DreamWorks به شدت هیجان زده بشوند.

لازم به ذکر است که تمام آن فیلم ها نیز در نهایت به فرنچایزهای بزرگی تبدیل شدند و در نتیجه پول زیادی را برای این شرکت به ارمغان آوردند.

در واقع شرک جان تازه ای به شرکت DreamWorks بخشید. البته این مورد اصلاً تعجبی ندارد چرا که شرک به شدت بامزه بود و به بخش بزرگی از زندگی بچه های آن دوران تبدیل شد.

 

۱۸. ورژن موزیکالِ شرک

شرک
موفقیت فرنچایز شرک به قدری گسترده بود که سری های مختلفی از این اثر ساخته شد که از جمله مهم ترین آنها می‌توانیم به یک ورژن موزیکال اشاره کنیم. قطعاً تبدیل کردن یک بازیگر به یک دیو سبز رنگ در یک نمایش موزیکال کار بسیار سختی است، اما این کار قطعاً ارزشش را داشت چرا که این نمایش در سال ۲۰۰۸ با استقبال فوق العاده ی مردم همراه شد.

از آن موقع به بعد ورژن های مختلفی از تئاتر موزیکال شرک بر روی صحنه رفت و در هر کدام نیز مواردی به داستان اضافه می‌شدند.

برای مثال در یکی از اجراها به پیش زمینه ی کاراکتر شرک اشاره میشود. گویا او در سن ۷ سالگی خانه را ترک کرده است تا با جهان بیرون آشنا شود و این بین دیوها مرسوم است.

شرک متوجه شد که همه در خیابان ها از او فرار می‌کنند و هیچکس او را دوست ندارد به غیر از یک نفر، پرنسس فیونا. او برای مدتی با شرک بود تا اینکه پدر و مادرش او را از شرک جدا کردند.

تماشای این پیش زمینه بسیار جالب بود به خصوص اینکه داستان را دقیقاً به نقطه ی شروع فیلم متصل می‌کند.

 

۱۷. بداهه پردازی

شرک
معمولاً در ژانر کمدی از بداهه گویی استفاده می‌شود. البته این مورد به استعداد بازیگر نیز بستگی دارد. بنابراین بسیار جالب است که یک بازیگر به صورت خواسته یا ناخواسته به بداهه گویی می‌پردازد و سپس همان قسمت به فیلم اضافه میشود.

این اتفاق در روند ساخت فیلم شرک نیز رخ داد. در قسمتی از پروسه ی صداگذاری، کامرون دیاز مشغول نوشیدن کوکا کولا بوده است و ناگهان آروغ میزند و سپس سازندگان تصمیم می‌گیرند که آن تیکه را به عنوان یکی از ویژگی‌های پرنسس فیونا در فیلم نگه دارند.

همچنین بداهه گوییِ اِدی مورفی در دنباله ی همین مورد نیز در فیلم ماندگار می‌شود. پس از آروغ پرنسس فیونا، خرِ به شرک می‌گوید که او هم به اندازه ی تو کثافت است.

به همین دلیل است که گاهی اوقات خنده دار ترین بخش های فیلم متعلق به قسمت هایی است که ناگهانی رخ داده اند و از پیش برنامه ریزی نشده اند.

همچنین می‌توانیم بداهه پردازی را به عنوان نقاط قوت یک بازیگر خوب در نظر بگیریم. البته این مورد برای خانم دیاز صدق نمی‌کند چرا که عملکرد نرمال بدنش در این مورد نقش داشته است.

 

۱۶. تأثیر کودکان

شرک
افرادی که درباره ی اهمیت کودکان برای آینده صحبت میکنند معمولاً درست می‌گویند. کودکانی که هنوز خیلی کوچک هستند نیز می‌توانند به شدت تأثیر گذار باشند، حتی اگر خودشان متوجه این تأثیر نشوند.

امکان ندارد که دو کودک زیر ۶ سال بتوانند فیلمی مانند شرک بسازند که تا این حد موفق بشود. اما فرزندان John H.Williams یک روز با کتاب مصور شرک به سراغش رفتند. گویا آن بچه ها که در مقطع پیش دبستانی بوده اند، چندین بار کتاب شرک را خوانده اند و به شدت شیفته ی آن شده اند.

و در نهایت ویلیامز باعث شد که این فیلم ساخته شود.

اگر به خاطر بچه های ویلیامز نبود، ما هرگز نمی‌توانستیم داستان عاشق شدن شرک و پرنسس فیونا را ببینیم.

زندگی در دنیای بدون شرک قطعاً غیر ممکن بود.

 

۱۵. کمی اشتباه

شرک
معمولاً در حین ساخت فیلم ها یک سری اشتباه نیز رخ می‌دهد. بله، حتی فیلم سازان حرفه ای و کمال گرا نیز در حین ساخت فیلم اشتباه می‌کنند. چنین اتفاقی در فیلم شرک نیز رخ داده است. این اشتباه باعث شده است که یکی از مهم‌ترین صحنه های فیلم کمی گیج کننده به نظر برسد.

هنگامی که شرک متوجه میشود که موجودات تبعید شده به مردابش رفته اند، او فریاد میزند که ” شما در مرداب من چه کار می‌کنید؟”

اما مسئله این است که در نسخه ی اورجینال، مایک مایرز اصلاً این دیالوگ را نگفته بود. بنابراین تهیه کننده ی فیلم یعنی آقای جفری کاتزنبرگ مجبور شد که به نیویورک پرواز کند و از آقای مایرز بخواهد که آن دیالوگ را بگوید. خوشبختانه آنها به موقع متوجه این موضوع شدند و آن را اصلاح کردند.

 

۱۴. خوش آمدید به دولاک شهرِ ما!

شرک
در دیزنی لند یک محله ی کوچک وجود دارد که شعر مخصوص به خود را دارد و بچه ها آن را پشت سر هم می‌خوانند. مفهوم این شعر این است که ما در دنیای کوچکی زندگی می‌کنیم و فقط در بخش های متفاوتی هستیم.

حال این شعر در یکی از صحنه های فراموش نشدنی فیلم شرک نیز لحاظ شده است.

وقتی که شرک و خرِ وارد شهر دولاک می‌شوند، با یک سری عروسک مواجه می‌شوند که در حال شعرخوانی هستند و از شهرشان می‌گویند. این شعر با رقص رباتیک و یک ملودیِ آشنا همراه شده است. همه چیزِ شعر آنها با شعر کلاسیک دیزنی شباهت دارد و کاملاً مشخص است که این یک رفرنس به آن آهنگ بوده است.

این یکی از خنده دار ترین صحنه های فیلم بود. در این صحنه می‌بینیم که شرک و خرِ با تعجب به یکدیگر نگاه می‌کنند و متوجه نیستند که وارد چه ماجرایی شده اند. البته این تنها رفرنس فیلم به دیزنی نیست، اما بی شک خنده دار ترین آن است.

 

۱۳. مشکل قد و قامت

شرک
معمولاً صداپیشگان یک سری شباهت های جزئی نیز با کاراکترهای خود دارند. اما چیزی که جالب است این است که یک صداپیشه هیچگونه شباهتی با کاراکترش در فیلم نداشته باشد.

پس از اینکه جان لیسگو متوجه قد بسیار کوتاهِ لرد فارکواد شد، او به یاد حرفی که در گذشته زده بود افتاد. مسئله این است که جان لیسگو بسیار قد بلند است و به همین دلیل او گفته است که هرگز فرصت ایفای نقش یک کاراکتر کوتاه قامت را نخواهد داشت. بنابراین او از این فرصت استفاده کرد و صداگذاری کاراکتر لرد فارکواد را پذیرفت.

این ماجرا بسیار جالب و البته خنده دار است و حتی خود جان لیسگو نیز بابت این مسئله بسیار هیجان زده شد.

 

۱۲. رابین هود (مدل فرانسوی)

شرک
پس از اینکه طرفداران کاراکتر رابین هود متوجه شدند که این کاراکتر در فیلم شرک یک لهجه ی متفاوت دارد، به شدت ناراحت شدند.

به هر حال همه داستان رابین هود را میدانند. یک دزد انگلیسی که از افراد پولدار سرقت می‌کرد و پول آنها را به فقرا می‌بخشید. همچنین او یک تیرانداز و شمشیر زن بسیار حرفه ای بود. این کاراکتر در فیلم ها و سریال های متعددی حضور داشته است.

از این رو وقتی که مخاطبان فهمیدند که رابین هود در فیلم شرک یک مرد فرانسوی است ناراحت شدند و نسبت به این موضوع خرده گرفتند.

اما مخاطبان متوجه این موضوع نشدند که این کاراکتر در واقع همان رابین هود اصلی نبوده است بلکه یک تقلید از آن کاراکتر بوده است. دلیل این موضوع این است که نام این کاراکتر در فیلم شرک اصلاً رابین نبوده است و او را Monsieur Hood صدا می‌کنند. همچنین باید به لهجه ی فرانسوی غلیظ این کاراکتر اشاره کنیم. با این اوصاف اصلاً دلیلی نداشت که مخاطبان ناراحت شوند.

 

۱۱. اهداف لرد فارکواد

شرک
لرد فارکواد شروری بود که نه تنها بداخلاق و بدجنس بود، بلکه می‌خواست به هر قیمتی به پادشاه دولاک تبدیل شود.

با اینکه لرد فارکواد شرور این فیلم بود، او یک سری ویژگی‌هایی داشت که قابل تحسین نیز بودند.

درست است که او یک مرد نفرت انگیز است که فقط به دنبال پول و قدرت است، اما او به آن شکلی که در فیلم به تصویر کشیده شده است احمق نیست.

او به غیر از تبدیل شدن به پادشاه دولاک و ازدواج با پرنسس فیونا، ایده های بزرگی برای آینده ی دولاک داشت.

در یکی از بخش های حذف شده ی فیلم، لرد فارکواد از برنامه های بلند مدتش برای دولاک میگوید.

برای مثال لرد فارکواد می‌خواست که دولاک را به یک سوپرمارکت بسیار بزرگ تبدیل کند. البته شاید این ایده چندان جالب نباشد، اما به هر حال او می‌خواست که به یک پادشاه عالی تبدیل شود.

 

بیشتر بخوانید

 

۱۰. پرنسس کونگ فو کار

شرک
کامرون دیاز که صداپیشگی کاراکتر پرنسس فیونا را بر عهده داشته است، قبل از حضور در این فیلم نیز نقش های بسیار مهمی را بازی کرده است. او به واقع یکی از سوپر استارهای آن زمان بود.

قبل از اکران فیلم شرک، کامرون دیاز در ریبوت فیلم فرشتگان چارلی بازی کرده بود که موفقیت بزرگی محسوب می‌شد. او در این فیلم نقش ناتالی کوک را بر عهده داشت و در مبارزه ی تن به تن مهارت بالایی داشت.

این یعنی او برای حضور در این فیلم واقعاً کونگ فو تمرین کرده بود و همین موضوع با ایفای نقش پرنسس فیونا در فیلم شرک کمک کرد.

این صحنه مربوط به قسمتی است که Monsieur Hood و دار و دسته اش پرنسس را گروگان می‌گیرند ولی فیونا با استفاده از مهارت های رزمی اش آنها را شکست میدهد.

خانم دیاز در حین صداگذاری برای این صحنه، حرکات را واقعاً انجام میداد و چند مرتبه نیز اشیاء اطرافش را شکست.

 

۹. مشکلات دیو

شرک
یکی از ویژگی‌های بارز این فیلم این است که همه به شدت از دیوها می‌ترسند و این در حالی است که شرک به واقع بی آزار است. او فقط مردابش را می‌خواهد. تنها خواسته ی شرک این است که در تنهایی و آرامش زندگی کند که همین یک مورد را نیز لرد فارکواد از او می‌گیرد. از این رو شرک به شدت خشمگین و ناراحت میشود.

حتی برخی از بازیگرانی که برای صداپیشگی تست دادند نیز به واقع از شرک می‌ترسیدند. مسئولان DreamWorks این نقش را به بازیگرانی همچون تام کروز و لئوناردو دیکاپریو پیشنهاد دادند. آنها حتی این نقش را به نیکلاس کِیج نیز پیشنهاد کردند.

آقای کِیج در یک مصاحبه گفت که دوست نداشت که شبیه به یک دیو باشد، اما شاید بهتر بود که این نقش را قبول می‌کرد.

با توجه به موفقیت گسترده ی این فیلم، آقای کِیج چندان بیراه نیز نمی‌گوید. ولی به واقع نمی‌توانیم به غیر از مایک مایرز شخص دیگری را به عنوان شرک تجسم کنیم.

 

۸. شرک و خرِ اورجینال

شرک
در سال ۱۹۹۱ قرار بود که تهیه کنندگی فیلم شرک به استیون اسپیلبرگ واگذار شود. او در آن زمان ایده های جالبی برای این فیلم داشت. برای مثال او انتخاب های جالبی را برای صداپیشگان شرک و خرِ در نظر داشت.

اسپیلبرگ دو بازیگر کمدی را برای این نقش ها در نظر داشت و تصویر می‌کرد که آنها برای این نقش ها عالی بودند. او استیو مارتین را برای نقش خرِ در نظر گرفته بود. همچنین او قصد داشت که نقش شرک را به عهده ی بیل مورای بگذارد.

لازم به ذکر است که این دو بازیگر در تعدادی از بهترین آثار کمدی تاریخ حضور داشته اند. برای مثال بیل مورای در آثاری نظیر Ghostbusters و Caddyshack حضور داشته است. از طرفی استیو مارتین نیز در آثاری نظیر The Jerk و Roxanne بازی کرده است.

بنابراین ممکن بود که این دو بازیگر نیز بتوانند به خوبی مایک مایرز و اِدی مورفی در نقش های شرک و خرِ ظاهر شوند. اما ممکن بود که این دو بازیگر به شکل دیگری به ایفای نقش بپردازند.

 

۷. حمامِ گِل

شرک
عوامل فیلم شرک به خوبی توانستند همه چیز را در این فیلم طوری طراحی کنند که مناسب با رده ی کودکان باشد. حمام گِل نیز شامل این مورد می‌شود.

بله، درست خواندید. واحد افکت ها مطالعه و تحقیق زیادی بابت گِل و حمام گِل انجام دادند. آنها باید دقت بسیار زیادی را برای صحنه ی حمام گِل به کار می‌گرفتند.

انجام چنین کاری در آن دوران به شدت سخت بود. طراحی مواردی نظیر حرکات گِل و آب در آن زمان بسیار دشوار بود.

از این رو سازندگان فیلم به واقع حمام گِل را تجربه کردند تا به ریز و درشت آن پِی ببرند. این نشان میدهد که ساخت یک فیلم تا چه حد می‌تواند سخت باشد و به چه میزان تلاشی نیاز است.

 

۶. شباهت با دنیای واقعی

شرک
بی شک کاراکتر خرِ یک خر معمولی نبود چرا که او می‌توانست مانند انسان ها حرف بزند. اما به غیر از حرف زدن، نوع حرکت او نیز شباهت زیادی به خرها ندارد و بیشتر شبیه سگ یا خرگوش است.

اما حقیقت این است که طراحان از یک الاغ واقعی برای طراحی این کاراکتر الگو گرفتند. الاغ مذکور در کالیفرنیا زندگی میکند و نامش پِری است. گفتنی است که این الاغ در آن محل به شدت معروف است چرا که باعث ساخت یکی از کاراکترهای محبوب DreamWorks شده است.

با تماشای تصویر این الاغ می‌توانید به خوبی به شباهت های این حیوان و خرِ پی ببرید.

 

بیشتر بخوانید

 

۵. همکاری با فاصله

شرک
هنگامی که بازیگران برای ساخت یک فیلم با هم کار می‌کنند، پس از مدتی صمیمیت آنها بیشتر میشود چرا که روزها و شب های طولانی ای با هم می‌گذارند. در اکثر روزها بازیگران بیشتر از اینکه اعضای خانواده هایشان را ببینند، همکارانشان را می‌بینند. اما چنین چیزی برای صداپیشگان و همکارانشان صدق نمی‌کند.

در کمال تعجب، هیچکدام از صداپیشگان فیلم شرک در حین ساخت فیلم، همکاران خود را ملاقات نکردند. این مورد شاید برای ما عجیب باشد که آنها دیالوگ های خود را به صورت جداگانه گفته اند، اما فیلم در واقع به همین شکل ساخته شد. البته جان لیسگو یک بار گفت که با اینکه از ایفای نقش لرد فارکواد به شدت خوشحال است، از این موضوع ناراحت است که هرگز نمی‌تواند همکارانش را ملاقات کند.

 

۴. یک رقابت قابل توجه

شرک
گاهی اوقات برخی دعواها بین دو نفر هرگز تمام نمی‌شود و چنین چیزی در فیلم شرک نیز وجود داشت.

گفته می‌شود که تهیه کننده ی این فیلم یعنی جفری کاتزنبرگ با رئیس سابق دیزنی یعنی مایکل آینر به شدت مشکل داشته است.

از این رو بسیاری از مردم تصور می‌کنند که لرد فارکواد نماد رئیس سابق دیزنی است و آقای کاتزنبرگ به واقع با این کاراکتر قصد داشته است که آقای آینر را اذیت کند.

به نظر می‌رسد که مشکلات موجود بین این دو نفر هرگز تمام نمی‌شود.

 

۳. پیدا کردن لوکیشن

شرک
در هر فیلمی لازم است که یک یا چند لوکیشن شناسایی شود.  این کار بسیار مهم است چرا که باید فضای آن محیط در فیلم به بهترین شکل ممکن شبیه سازی شود.

در فیلم شرک، کارگردان مسئول پیدا کردن یک لوکیشن مناسب برای شبیه سازی مرداب شرک بود.

او بهترین لوکیشن ممکن را در کالیفرنیای جنوبی پیدا کرد. داگلاس راجرز بهترین نقطه برای شبیه سازی مرداب شرک را در منطقه ای در کالیفرنیای جنوبی پیدا کرد.

حال نکته ی جالب این است که آقای راجرز در آنجا با یک تمساح مواجه شد که حتی مجبور شد از دستش فرار کند. مطمئن هستم آقای راجرز به هیچ وجه انتظار نداشت که توسط. یک تمساح مورد حمله قرار بگیرد.

 

۲. لایو اکشن شرک

شرک
در پروسه ی ساخت یک فیلم، چیزی که در نهایت ساخته میشود تفاوت زیادی با طرح اولیه ی فیلم دارد.

دلیل این موضوع میتواند به بازیگرها و یا به فیلمنامه مربوط باشد. در هر صورت کار بسیار سخت و خسته کننده ای است که تیم سازنده بخواهند یک پروژه را از اول شروع کنند.

چنین چیزی در طی ساخت فیلم شرک نیز رخ داد. در ابتدا قرار بود که شرک در غالب یک فیلم لایو اکشن ساخته شود. اما وقتی که در سال ۱۹۹۷ این فیلم را تست کردند، با نتایج خوبی مواجه نشدند. همچنین مخاطبان نیز واکنش خوبی به این فیلم نشان ندادند.

سپس آنها مجبور شدند که یک رویکرد دیگر را اتخاذ کنند. این یعنی سازندگان باید تمام انیمیشن ها را در مدت زمان کوتاهی می‌ساختند.

به طور دقیق تر، آنها باید ۳۱ سکانس که هر کدام از آنها شامل ۱,۲۸۸ برداشت بودند را در ۳۶ لوکیشن مختلف مجدداً ضبط می‌کردند. با این اوصاف تعجبی ندارد که ساخت این فیلم چندین سال طول کشید. اما خوشبختانه تمام آن زحمات به ثمره نشستند.

 

۱. فرار از یک دعوی قانونی

شرک
پیش تر به مشکلات تهیه کننده ی این فیلم و مدیر سابق شرکت دیزنی اشاره کردیم. اما گویا قضیه پیچیده تر از این حرف‌ها است.

همانطور که در جریان هستید، فیلم شرک در چندین جا به دیزنی طعنه زده است. فارغ از تمسخر داستان های افسانه ای که دیزنی معمولاً با الهام از آنها فیلم می‌سازد، باید به قلعه ی لرد فارکواد اشاره کنیم که شباهت بسیار زیادی به دیزنی لند دارد.

همچنین همانطور که گفتیم، شرک و خرِ در ابتدای ورودشان به دولاک با یک سری عروسک مواجه میشوند که شعری شبیه به یکی از شعرهای دیزنی لند را می‌خوانند.

به دلیل این فکت ها، آنها مجبور بودند که فیلم را در حضور وکیل های دیزنی و DreamWorks اکران کنند تا مشکل قانونی ای پیش نیاید.

این اتفاق در آن زمان مسئله ی بزرگی بود، به خصوص برای فیلمِ کودکان.

خوشبختانه مشکل خاصی پیش نیامد ولی Radio Disney اجازه ی پخش تبلیغ فیلم شرک را به DreamWorks نداد.

به هر حال به نظر میرسد که مشکلات این دو شرکت هرگز تمام نمی‌شود.

 

منبع: The Gamer