فیلم تلقین | وقتی مشخص شد که کریستوفر نولان میخواهد یک فیلم اکشن بسازد که درباره چند متخصص است که وارد رویای افراد میشوند تا فکرشان را بدزدند، همه مات و مبهوت شدند. دلیل این موضوع آن بود نولان سه گانه بتمن را کارگردانی کرده بود و همه منتظر تماشا ی فیلمی شبیه به شوالیه تاریکی بودند.
این فیلم نوآورانه درباره سرقت رؤیا بود و به دلیل پیچیدگی بسیار زیاد داستان، در ابتدا هیچکس چیزی از نفهمید. با این حال این فیلم به موفقترین و پرفروشترین فیلم سال تبدیل شد. در این مطلب ۱۵ دیالوگ به یاد ماندنی فیلم تلقین را به شما معرفی میکنیم.
فیلم تلقین
۱۵. نباید از اینکه رویای بزرگتری داشته باشی بترسی عزیزم.
تام هاردی اولین همکاری خود با کریستوفر نولان را با نقش ایمز در تلقین تجربه کرد. ایمز درست قبل از انداختن یک نارنجک بزرگ میگوید: “نباید از اینکه رویای بزرگتری داشته باشی بترسی عزیزم.”
هاردی در تمام مصاحبه ها گفته است که به دلیل شباهت بسیار زیاد نقش ایمز با شخصیتهای والای شکسپیری قبول کرد که این نقش را بازی کند و آن عزیزم در انتهای جمله نیز درست شبیه داستانهای شکسپیری است.
۱۴. پس از اینکه یک ایده در ذهن نشست، ریشه کن کردن آن مشکل است.
کاراکتر دام کاب مونولوگ های بسیار جذابی دارد. او معتقد است که یک ایده قدرتمندترین نیروی جهان است. یک ایده میتواند مغز انسان را به طرز عمیقی درگیر کند، درست مانند ایده ساخت فیلم تلقین که به ذهن کریستوفر نولان خطور کرد.
کاب حتی معتقد است که ایدهها شبیه به انگل هستند: “مسریترین انگل چیست؟ باکتری؟ ویروس؟ کرم؟ یک ایده. یک ایده به شدت مسری است. بعد از اینکه یک ایده در ذهن کاشته شود، دیگر ریشه کن کردن آن دشوار است. ایدهای که کاملاً رسیده باشد تا ابد در ذهن باقی میماند.”
۱۳. تنها راه رفتن به جلو سقوط است.
پیدا کردن مرز رؤیا و واقعیت در این فیلم کار بسیار سختی است و زمانی که کاراکترها می گویند: ” تنها راه رفتن به جلو سقوط است”، هیچ کمکی به فهم داستان نمیکنند. اما نولان عملکرد دقیقی در انتخاب مفاهیم داشته است. او در اینجا فقط با استفاده از شش کلمه پیچیدگی کاراکترها را نشان میدهد.
۱۲. می گویند ما تنها از درصد کمی از مغزمان استفاده میکنیم.
کاب در جایی از فیلم میگوید: ”می گویند ما فقط از درصد محدودی از مغزمان استفاده میکنیم. آن هم فقط در زمانی که بیدار هستیم. تصور کنید که در خواب چه کارهایی میتوانیم انجام دهیم.”
فیلمهایی مانند نامحدود و لوسی نشان دادند که اگر از ۱۰۰% مغزمان استفاده میکردیم چه اتفاقی میافتاد (که البته ایده های آنها صحیح نیستند)، اما تلقین به واقع محدودیتهای خواب را پشت سر گذاشته است.
۱۱. نمیتوان به الهام گرفتن تظاهر کرد.
آرتور برای توضیح روند کاشت یک ایده در ذهن یک فرد به سایتو میگوید که به فیلها فکر نکن، سپس از سایتو میپرسد به چه چیزی فکر میکنی و سایتو میگوید به فیلها. سپس آرتور میگوید: “درست است، اما این ایده متعلق به تو نیست. کسی که خواب میبیند همیشه چگونگی پیدایش یک ایده را به خاطر میسپارد.”
وقتی آرتور میگوید: “نمیتوان به الهام گرفتن تظاهر کرد”، کاب مخالفت میکند. مسئله این است که الهام گرفتن به مراتب راحتتر از تظاهر کردن به آن است.
۱۰. وقتی خواب میبینیم حس میکنیم واقعی است. فقط وقتی بیدار میشویم متوجه میشویم چه چیز عجیبی بوده است.
بی شک این جمله میتواند یکی از سنگین ترین و عمیق ترین جمله های این فیلم باشد. کاب در رابطه با روانشناسی خواب و رؤیا جمله شگفت انگیزی میگوید. هنگامی که در خصوص روانشناسی انسان صحبت میشود، این اولین چیزی است که به ذهن خطور میکند و با این حال برای تماشاگر عادی، این یک نوآوری است. اما برای متخصصین حرفه ای اینطور نیست.
کاب میگوید: “ما در حین رویا دیدن حس میکنیم که همه چیز واقعی است. اما وقتی بیدار میشویم متوجه میشویم چه چیز عجیبی بوده است.” این جمله واقعیت دارد، اما باید فیلم را با دقت تماشا کنیم تا مفهوم جمله را درک کنیم.
۹. به حقیقت برگرد، دام.
مایکل کین همیشه در فیلم های کریستوفر نولان نقش شخصیتهای عاقل را ایفا میکند که به شخصیت اصلی پند و اندرز میدهد. بی شک مایکل کین یکی از بهترین بازیگران جهان است و به لطف کارنامه موفق و چشمگیری که دارد میتواند پشتوانه ی موفقیت یک فیلم باشد. او در این فیلم هم با سبک نولان پیش میرود و در این صحنه لبخند پرمعنایی بر لب دارد که حاکی از آن است که برای هر سوالی جوابی وجود دارد.
شخصیت مایلز با بازی مایکل کین در سرنوشت کاب بسیار تاثیرگذار است چرا که او ارتباط کاب میان واقعیت و رویاست. این مایلز است که به دام میگوید: “به حقیقت برگرد، دام.”
۸. لایههای مختلف خواب توی هم بی ثباتی به وجود میآورد.
یوسف در جایی از فیلم جمله ای میگوید که به کل داستان و فیلم مربوط است. با ورود به لایههای مختلف خواب، دیگر کنترل داستان از دستمان خارج میشود. بیننده همچنان از مناظر لذت میبرد اما دیگر سرنخ داستان را از دست داده است.
در اینجا داستان کمی سنگینتر میشود(البته اگر فیلم را تماشا کرده باشید). یوسف درباره ورود به لایه های مختلف خواب میگوید: ” لایههای مختلف خواب در هم بی ثباتی به وجود میآورد. از طرفی دنبال کردن این همه لایه تودرتوی خواب هم مشکل است.” قطعا این مورد برای تماشاگران فیلم ملموس است.
۷. خلق یک رؤیا راحتترین راه برای این است که مرز میان حقیقت و رؤیا را فراموش کنی.
نمیتوانیم بگوییم که دام کاب در لیست بهترین شخصیتهای سینمایی اخیر قرار دارد چرا که مفهوم و داستان فیلم شخصیتها را به حاشیه میبرد. اما کاب یک شخصیت بسیار پیچیده است که گره های متعددی دارد.
در یکی از جمله های که دام به آریانده میگوید، پیچیدگی شخصیت او تا حدودی نمایان میشود: “هیچوقت مکانهایی که به یاد داری را خلق نکن، همیشه مکانهای جدید را خلق کن. فقط از جزئیات مکان هایی که به یاد داری استفاده کن. جزئیاتی مثل چراغ توی خیابان یا باجه تلفن. هرگز کل مکان را مجدداً خلق نکن. خلق یک رؤیا ساده ترین راه برای این است که مرز میان حقیقت و رؤیا را گم کنی.”
۶. هنوز خواب میبینم.
زمانی که کاب سایتو را روی زمین انداخت و سرش فریاد زد: “بگو چه چیزی می دانی! همین حالا چه چیزی می دانی!” سایتو فرش زیر سرش را حس کرده و متوجه میشود از جنس پلی استر است نه از جنس فرش توی آپارتمانش، بنابراین متوجه میشود که هنوز در خواب است و این جمله را میگوید.
این فیلم به طور کل سورئال است و همین جزئیات آن هستند که بیشترین اهمیت را دارند. با توجه به اینکه که کاب در انتهای فیلم همچنان در حال خواب دیدن است، بنابراین این جمله مهم است.
۵. یک ایده مثل یک ویروس است.
گفتنی است که وقتی کریستوفر نولان به این فکر افتاد که یک فیلم اکشن کاشت رؤیا بسازد، شاید فکر میکرد توهم زده و در نتیجه آن را به تعویق انداخت. اما در نهایت این فیلم به یکی از بهترین فیلمهای سالهای اخیر بدل شد. واضح است که فیلم روی کاغذ ایدهای عجیب بود.
اما کاب در فیلم در رابطه با ایدهها جمله ی جالبی میگوید: “یک ایده مثل یک ویروس مسری است. حتی کوچکترین بذر یک ایده هم بزرگ میشود و به بلوغ میرسد. در نهایت یا تو را شکل میدهد و یا تو را نابود میکند.” هر چیزی که تاکنون توسط یک انسان انجام شده است به یک ایدهی کوچک برمی گردد که در ذهن یک فرد متولد شد.
۴. چه کسی دوست دارد ده سال توی یک رؤیا گیر بیفتد؟ به آن رؤیا بستگی دارد.
تلقین تا حد زیادی به فیلم ماتریکس شباهت دارد، اما روان شناسی خواب در این فیلم از ایده دنیای سایبری در فیلم ماتریکس صحیحتر است. یوسف در جایی از فیلم میگوید: “فعالیت مغز در حین خواب بیست برابر بیداری است. زمانی یک خواب در یک خواب دیگر به وجود آید این فعالیت بیشتر میشود: سه خواب و ده برابر….”
وقتی ایمز با شنیدن این جمله گیج میشود کاب میگوید: “مرحله اول یک هفته، مرحله دوم شش ماه و مرحله سوم…” آریانده اضافه میکند: “ده سال! چه کسی دلش میخواهد ۱۰ سال در یک رؤیا گیر بیفتد؟” یوسف میگوید: “به خود رؤیا بستگی دارد.”
۳. آیا کنار گذاشتن ایمان را ترجیح میدهی یا دوست داری مثل یک پیرمرد پر از حسرت منتظر باشی در تنهایی بمیری؟
قطعا همه ی ما میتوانیم با این جمله ارتباط برقرار کنیم (البته باید جنسیت زدگی را کمار بگذاریم) چرا که جهش ایمان میتواند به شدت ترسناک و شک برانگیز باشد. تنها پس از انجام آن است که فکر میکنیم کار خوبی بوده است یا خیر.
اما سایتو در جایی از فیلم جمله ی خوبی میگوید: “آیا کنار گذاشتن ایمان را ترجیح میدهی یا دوست داری مثل یک پیرمرد پر از حسرت منتظر باشی که در تنهایی بمیری؟” معلوم نیست که کنار گذاشتن ایمان به نتیجه خوبی میرسد یا نه، اما این را می دانیم که اگر دست روی دست بگذارید در زمان پیری پر از حسرت خواهید بود.”
۲. در وضعیت خواب نیروی دفاعی خودآگاه ضعیف شده و افکار شما در برابر سرقت آسیب پذیر میشود.
در اینجا آرتور مفهوم استخراج را توضیح میدهد. این فیلم تنها مضمون خود را در اختیار بیننده نگذاشته بلکه مضامین پیچیده دیگری را هم به خورد مخاطب میدهد که هر کدام پتانسیل آن را دارند که به همان اندازه مخاطب را گیج کنند.
مضمون استخراج در این فیلم تم سرقتی را هم به تم علمی-تخیلی اضافه میکند. بنابراین این فیلم را میتوان یک اثر خاص در ژانر سرقتی دانست که این جمله به خوبی نمایانگر این موضوع است: “در وضعیت خواب نیروی دفاعی خودآگاه ضعیف میشود و افکار شما در برابر سرقت به شدت آسیب پذیر میشوند.”
بیشتر بخوانید
۱. قبول کن که دیگر به یک واقعیت مفرد اعتقاد نداری.
در این فیلم میبینیم که شخصیت دام کاب به نقطهای میرسد که مرز میان حقیقت و رؤیا را گم میکند. در واقع مخاطب هم به همین وضعیت دچار میشود و این نشان دهنده ی نبوغ نولان است. تصویر همسر کاب نیز مدام این شرایط را بدتر میکند. صدای او دائم در سر کاب است: “به چیزی شک نداری؟ چیزی تو را اذیت نمیکند، دام؟ پلیسها و افراد مختلف به دنبالت هستند، درست همانطور که تو به دنبال خوابها هستی؟ قبول کن که دیگر به یک واقعیت مفرد اعتقاد نداری. پس انتخاب کن. اینجا را انتخاب کن. من را انتخاب کن.”
منبع: Screenrant
آخرین محصولاتِ ما انتظارت رو میکشن
نوشتههای تازه
- آیفون ۱۷ و هر آنچه که تاکنون از این دستگاه می دانیم ؛ بیخیالِ آیفون ۱۶!
- معرفی ۱۵ ترفند سافاری در آیفون که از چشم شما مخفی مانده اند
- هر آنچه که در مورد آیپد پرو و آیپد ایر ۲۰۲۴ می دانیم ؛ هیجان اپل در بهار
- حلقه اپل و هرآنچه که از این محصول می دانیم ؛ آینده ای عجیب برای اپل
- هرآنچه که از آیفون ۱۶ می دانیم ؛ آپگرید اساسی برای این خانواده پُرحاشیه
- نگاهی به تمامی تغییرات iOS 17.4 ؛ دنیایی از تغییرات جدید
- آموزش کامل بازگشت آنتن آیفون ۱۴ و آیفون ۱۵ ؛ تلاش برای رستگاری…
- آموزش کامل ثبت کردن اسکرین شات تمام صفحه در آیفون