سریال The Morning Show | سریال جدید سرویس +Apple TV به نام The Morning Star Show با بازی استیو کارل، ریس ویترسپون و جنیفر انیستون به یکی از بزرگترین و جنجالی ترین برنامه های تلویزیونی سال جاری تبدیل شده است. اما از آنجایی که سرویس +Apple TV هنوز به اندازه ی کافی گسترده نشده است و همچنین به دلیل تعداد برنامه ی این سرویس، سریال The Morning Show آنطور که باید مورد بحث قرار نگرفته است.
سریال The Morning Show
ساختن یک سریال درباره ی جنبش MeToo# کار سختی است. چنین اثر باید ظریف، دقیق و متعادل باشد چرا که جنگ برای جلوگیری از سوء استفاده ی جنسی در محیط کار هنوز به پایان نرسیده است و هنوز بسیاری از مردم با این قبیل مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنند. اما متأسفانه سریال The Morning Star Show در سه قسمت اول خود نتوانسته است آن طور که باید دقت و ظرافت کافی را از خود نشان بدهد. یک نمونه خوب از این قبیل برنامه ها، برنامه Succession از شبکه ی HBO میباشد که به خوبی و با دقت داستان ها را برای مخاطب روایت میکند و کاراکترها را دستخوش تغییرات نامربوط نمی‌شوند.
بزرگترین ایراد سریال The Morning Show این است که نمی‌داند چه پیامی برای گفتن دارد. دیالوگ ها اکثراً دَر هم و بر هم هستند و بازیگران نیز نمی‌توانند کاری برای ایده ی خام سریال را انجام دهند. حتی سریال در مواقعی جانب مردانی که به سوء استفاده ی جنسی متهم شده اند را می‌گیرد و در سایر مواقع نیز هیچ حرفی برای سوژه ای که انتخاب کرده است ندارد. در مجموع در سه قسمت اول سریال مخاطب خود را دست کم می‌گیرد و حتی موضع خود را نیز نمی‌داند.
بر روی کاغذ به نظر میرسد که که کاراکتر Mitch (با بازی استیو کارل) از نظر شخصیت پردازی بسیار ضعیف میباشد و سریال نمی‌تواند به خوبی به واکاوی گناهکار بودن او بپردازد. در سه قسمت ابتدایی سریال، تمرکز اصلی بر روی Mitch و اثرات منفی ای است که او در زندگی خود و در زندگی همکارش Alex (با بازی جنیفر انیستون) به وجود آورده است. اما سریال زمان کمتری را به آشفتگی زندگی Alex که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است اختصاص میدهد و بیشتر به اتفاقات زندگی Mitch می‌پردازد. ناگفته نماند که دیالوگ های Mitch نیز عموماً ساده و پیش پا افتاده هستند و حتی در این سریال به طرز غیر قابل باوری از جمله معروف مارتین نیوملر ( “اول خودشان خواستند…”) کپی برداری شده است.
بیشتر بخوانید:
نگرانی Alex بابت آینده ی کاری و حرفه ای اش و همچنین ناراحتی او برای از دست دادن همکارش نشانگر این است که مردم تا چه حد می‌توانند با افرادی که دوستشان دارند (حتی اگر برای انجام کارهای قبیح متهم شده باشند) سازش و مصالحه کنند. اما در ادامه می‌بینیم که Alex نیز تا حدودی خودخواه میشود و همچنین رابطه ی دوستانه ی او با Mitch بسیار بحرانی میشود چرا که او همواره سعی کرده است که نقش یک مرد بی گناه و دوست داشتنی را برای دیگران بازی کند در حالیکه مدارک زیادی بر گناهکاری او وجود دارد. مشکل دیگر سریال این است که در سه قسمت ابتدایی ما دقیقاً نمیدانیم که Alex چه موضعی را اتخاذ کرده است و سریال صرفاً به مست نشان دادن او بسنده میکند.
در نهایت باید بگوییم که این سریال بسیار عجله ای و گذرا به سوژه ای که انتخاب کرده است می‌پردازد. جنبش MeToo# همچنان ادامه دارد و این آگاه سازی در سراسر جهان در حال انجام شدن است، اما این سریال در به نمایش گذاشتن مشکلات واقعی زندگی مردمی که با چنین مسئله ای دست و پنجه نرم می‌کنند کاملاً ناموفق بوده است و به هیچ وجه حرف با ارزشی برای گفتن ندارد. همچنین حضور Martin Short در این سریال و دیالوگ های او مبنی بر زندگی آشفته اش صرفاً بیانگر این است که Mitch در مقایسه با او آنقدر ها هم آدم بدی نیست.
اما در نیمه ی پر لیوان ما کاراکتر Bradley Jackson با بازی ریس ویترسپون را داریم که به واقع نقطه ی قوت این سریال محسوب میشود. ریس ویترسپون موفق شده است که به خوبی خشم و عصبانیت یک خبرنگار که عمیقاً از بحران موجود آگاه است را به نمایش بگذارد. Bradley به واقع بهترین کاراکتر این سریال است و شخصیت پردازی بسیار قدرتمندی دارد و در طول دو اپیزود به خوبی می‌تواند مخاطب را با خود همراه کند.
شاید پیام این سریال این است که هیچکس دوست داشتنی نیست. حتی کاراکترهای دست دوم سریال نیز به اندازه ی کاراکترهای اصلی نچسب هستند و سریال این مورد به بدترین شکل ممکن اجرا کرده است. این مورد در رابطه با کاراکتر Mitch بیش از بقیه کاراکترها نمایان است. در واقع یکی از مشکلات سریال The Morning Show این است که به جای اینکه عواقب کارهای Mitch بپردازد، صرفاً به اخراج شدن او از کارش بسنده میکند و یا به عبارت بهتر، بیش از حد بر روی این موضوع مانور میدهد.
اما جذابیت سریال زمانی بیشتر میشود که Alex سعی میکند با یک اقدام جسورانه در مقابل مردانی که او را کنترل کرده اند بایستد و این اقدام او باعث خواهد شد که زندگی او و Bradley به کلی تغییر کند. این تنها مورد جذاب در سه قسمت ابتدایی سریال است و نشانگر این است که زنان چگونه عزم خود را جزم می‌کنند که در صنعتی که با آنها خشن است و از آنها سوء استفاده میشود از خود دفاع کنند.
قصه ی این سریال به خوبی پردازش و روایت نشده است و جذابیت های آن لحظه ای است و سریال بیشترین زمان خود را به این اختصاص میدهد که نشان دهد Mitch آن قدرها هم آدم بدی نیست و به دفاع از کارهای او می‌پردازد. در مجموع سریال در شروع خود نمی‌تواند پیام خود را به خوبی به مخاطب منتقل کند حتی اصلاً معلوم نیست که سریال پیامی دارد یا نه، اما ممکن است این موضوع در اپیزودهای بعدی تغییر کند و شاهد افزایش جذابیت سریال باشیم.
جمع بندی
بودجه ی عظیم و ستاره های بزرگ در مجموعه ای که سعی میکند بسیار جنجالی و داغ باشد اما از هر لحاظ شکست می‌خورد؛ این تعریف مناسبی است که میتوان برای سریال The Morning Show ارائه کرد. از فیلم نامه گرفته تا شخصیت پردازی و نحوه روایت قصه، این سریال ضعیف عمل کرده است و حتی در انتقال پیام خود نیز ناتوان است. این سریال قطعاً یکی از نقاط قوت سرویس +Apple TV محسوب نمی‌شود و در حال حاضر سریال بسیار بهتری وجود دارند که می‌توانند به خوبی مشکلات و بحران های جامعه را به تصویر بکشند.
منبع: IGN
